اشک روشن ميشود و من در کوچههاي سرگردان غيبت، تو را ميجويم شايد، مرا به ميهماني نگاهت بخواني.
کوير وجودم در انتظار باران ظهور توست و برکه کوچک هستيام به نظاره درياي حضرتت. پيکر خسته به
خاک نشستهام را تنها تو و ياد تو به ديار قرار ميرساند.
آه ، اي حضور! اي درياي نور!
دلم در کوچه پس کوچههاي انتظار گرفته است، به دنبال روزنهاي، نسيمي، آوايي. نميدانم در پي کسي هستم يا نه.
کسي که سبد بلورين دعايم را پر از استجابت کند و در طاقچه خاکستري وجودم برگ سبزي، گل سرخي و
شايد هم چکاوک خوشخوان و زيبايي به يادگار گذارد.
جستوجو ميکردم و در لبهاي نيايش و اشکهاي ندبه ديدم. اين تويي، با همه بزرگيات، در دلهاي
کوچک کودکان، کودکان شهر با سينيهايي پر از شور و نياز تا براي نيمه شعبان شمع روشن کنند و در
دستهاي دخترکان، فرشتههايي که در جمکران به نماز ميايستند و در قنوت نيازهاي کودکي آنها دعاي
فرج بسان حرير سبز در آسمان خيالشان موج ميزند و به سوي تو ميآيد.
آنگاه شکوفههاي صورتي اميد بر اين حريم سبز ميبارد و به سوي آنان باز ميگردد و شکوفه خنده بر لبان
آنها ميشکفند.
امروز از آن توست و فرداها براي تو...
گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی
تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!
فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد
خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم
728214 بازدید
164 بازدید امروز
133 بازدید دیروز
979 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian