پدر انگشتهای من کی در خواهند آمد ؟
مرد آنقدر مغموم بود که هیچ چیز نتوانست بگوید به سمت اتومبیل برگشت و چندین بار به آن لگد زد ، حیران و سرگردان از عمل خویش ، روبروی اتومبیل خود نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگـاه می کرد
می دانید :
مرز میان خشم و عشق چند ثانیه بیشتر نیست ، این مرد یک جانی خطرناک نبود یک انسان عادی بود و یک پدر ، که فقط در یک لحظه خشم بر او غلبه کرد ... و این داستانی نیست که از زندگی ما خیلی دور باشد ...
این را به یاد داشته باشید : اشیاء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن میباشند ، در حالیکه امروزه از انسانها استفاده میشود و اشیاء دوست داشته میشوند ...
آن هنگام که خشم و عصبانیت همچون شیطان در رگــهای من حلول می کند پناهــگاهی مطــمئن تر از تو نـدارم ای مهربانترین ...خدای من�.
تنهایی چه تلخ بود اگر حضور شیرین تو نبود ؟
و بی کسی چه دشوار ، اگر تو جای همه را برایم پر نمیکردی ؟
تنها ، کسی است که از داشتن تو محروم است !
خودت را از خلوت ما دریغ مکن ... خدای من ... آنقدر تعابیر دوست داشتن برای غیر تو مستعمل شده است که نمیدانم با کدام واژه بگویم : دوستت دارم ...
خدایا : تو اگر نباشی ، به که میتوان گفت حرفهایی را که به هیچ کس نمیتوان گفت ؟
مــدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه ای هــمراهند . عده ای تا مرز مال ، عده ای تا مرز آبــرو ، عده ای تا مرز جان و همگان تا مرز این جهان ، تنها تویی که همراه همه می مانی ... بــــــمان ...
خدای من ! سبک آمده ام و با دستهای تهی ... سنگین بازم گـــــــردان !!
خدای من ! سنگین آمده ام با کوله باری از گناه ، سبک بازم گــــــردان !!
خدای من ! بازم مگــــــــردان ...
فاصله عشق تا خشم
خیلی غمناک بود
ولی در نهایت آموزنده بود
گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی
تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!
فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد
خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم
732663 بازدید
345 بازدید امروز
250 بازدید دیروز
1334 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian