×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

همای سعادت

بیایم در حریم الهی حرمت شکنی نکنیم

× عشق یعنی خداشناسی خود شناسی حق شناسی از وفاپاکی و صدق و صفا language=java src=http://ir2khali.persiangig.com/java/motarjem36zaban/ div style=display:none;a href=http://www.hoob.ir حرم فلش - کد وبلاگ ثانیه شمار فلش/a/divembed src=http://noorani.persiangig.com/shomar-gheybat1.swf width=150 height=250 type=application/x-shockwave-flash wmode=transparent
×

آدرس وبلاگ من

gool.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/dost1

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

مهربونترینم خدا

 

گفتم: خداي من،دقايقی بود در زندگانيم که حس مي کردم سر سنگينم را که پر ازدغدغهء ديروز بودو هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم،آرام برايت بگويم و بگريم،در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟   گفت: عزيز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی ،که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودی،من آنی خود را از تو دريغ نکرده ام .که تو اينگونه هستی. من همچون عاشقی که ،به معشوق خويش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.

  گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی،اينگونه زار بگريم؟

   گفت: عزيزتر از هر چه هست،اشک تنها قطره ای است که ،قبل از آنکه فرود آيد عروج می کند، اشکهايت به من رسيد و من يکی يکی بر زنگارهای روحت ريختم ،تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اينگونه می شود تا هميشه شاد بود.

   گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم ،گذاشته بودی؟

   گفت: بارها صدايت کردم، آرام گفتم از اين راه نرو که به جايی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ ،فرياد بلند من بود که عزيزتر از هر چه هست، از اين راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهی رسيد.

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ 

    گفت: روزيت دادم تا صدايم کنی، چيزي نگفتی، پناهت دادم تا صدايم کنی، چيزی نگفتی، بارها گل برايت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برايم بگويی .آخر تو بندهء من بودی چاره ای نبود، جز نزول درد ،که تو تنها اينگونه شد که صدايم کردی.

    گفتم: پس چرا همان بار اول که صدايت کردم درد را از دلم نراندی؟

     گفت: اول بار که گفتی "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حيفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر براي شنيدن خدايی ديگر، من اگر مي دانستم ،تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی، همان بار اول شفايت می دادم

    گفتم: مهربانترين خدا ! دوست دارمت ...

        گفت: عزيز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...

    خدايا به خاطر همه عناياتی که به ما داری ازت ممنونیم.

یکشنبه 8 اسفند 1389 - 11:18:40 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شب آرزوها لیله الرغائب


داستان دستان بهشتی


داستان زندگی دختر فراری


گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی


تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!


ناامید شدن آسان است ولی...


فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد


به نام عشق


خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم


بیایدی مثل گلها


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

731597 بازدید

54 بازدید امروز

214 بازدید دیروز

1193 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements