در زمان ها ي گذشته ، پادشاهي تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و براي اين كه عكس العمل مردم را ببيند خودش را در جايي مخفی كرد.
بعضي از بازرگانان و نديمان ثروتمند پادشاه بي تفاوت از كنار تخته سنگ مي گذشتند. بسياری هم غرولند مي كردند كه اين چه شهری است كه نظم ندارد. حاكم اين شهر عجب مرد بي عرضه ای است و ...
با وجود اين هيچ كس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت. نزديك غروب، يك روستايي كه پشتش بار ميوه و سبزيجات بود، نزديك سنگ شد.
بارهايش را زمين گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را كناری قرار داد. ناگهان كيسه اي را ديد كه زير تخته سنگ قرار داده شده بود، كيسه را باز كرد و داخل آن سكه های طلا و يك يادداشت پيدا كرد. پادشاه در ان يادداشت نوشته بود :
" هر سد و مانعی میتواند يك شانس براي تغيير زندگی انسان باشد "
گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی
تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!
فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد
خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم
731273 بازدید
93 بازدید امروز
115 بازدید دیروز
973 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian