تابوت ها را که توی معراج آوردند،صدا زدند که یک مادر شهید بیاید بالا.
از جایش بلند شد، مادرانه قدم برمی داشت.
پله های معراج را بالا رفت و رسید کنار قبر آجر پوش اول
آمد برود توی قبر و استخوان های پارچه پیچ رابگذارد توی قبر که گفتند:
حاج خانم این نه، دومی!
رفت کنار قبر دوم،
گفتند:ببخشید ولی شما سومی را در قبر بگذارید.
سومی هم به چهارمی رسید.
رفت توی قبر چهارم،استخوانها را به بغل کشید و آرام توی قبر گذاشت.
نمی دانست چرا اولی و دومی و سومی نشد
و نمی دانست که چهارمی چقدر دلش برای مادر تنگ شده بود!
شهيدان مرا مرا ببريد، مرا ز غربت اين خاك تا خدا ببريد...
گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی
تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!
فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد
خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم
731464 بازدید
135 بازدید امروز
149 بازدید دیروز
1128 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian