×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

همای سعادت

بیایم در حریم الهی حرمت شکنی نکنیم

× عشق یعنی خداشناسی خود شناسی حق شناسی از وفاپاکی و صدق و صفا language=java src=http://ir2khali.persiangig.com/java/motarjem36zaban/ div style=display:none;a href=http://www.hoob.ir حرم فلش - کد وبلاگ ثانیه شمار فلش/a/divembed src=http://noorani.persiangig.com/shomar-gheybat1.swf width=150 height=250 type=application/x-shockwave-flash wmode=transparent
×

آدرس وبلاگ من

gool.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/dost1

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

عملیات کربلای 5؛ آوردگاهی برای عروج عاشق ترینها

  ح

شلمچه را مي‌توان مرز خاکي و پاسگاه مرزي ايران و عراق تعريف کرد. شلمچه را مي‌توان اولين محور تهاجم ارتش بعثي عراق به سرزمين جمهوري اسلامي ايران تعريف کرد و ... اما نه!؟
�شلمچه� سرزمين با شرافتي است که شرافت خود را از دو حادثه و دو قافله و دو قدم دريافت کرده است... .
قافله‌اي از مدينه به سوي خراسان حرکت کرد، امير اين قافله، حجت خدا حضرت علي‌بن موسي‌الرضا عليه السلام بود که در مسير خويش از بصره به سوي اهواز بر خاک شلمچه قدم نهاد و شبي را در نخلستان اين منطقه بيتوته کرد.
قافله ديروزِ مولا، ردپايي از خود بر جاي گذاشت که شيعيانش در دفاع مقدس، در منطقه شلمچه‌ جاده امام رضا عليه السلام را کشيدند و آمدند سينه‌ها را سپر کردند و با فرياد �يا زهرا سلام‌الله عليها� خون دادند که ديگر به اسلام سيلي نزنند و مولايشان را به ولايتعهدي مأمون نبرند.
 

 

اگر به تمام تاریخ های جنگ نگاهی بیندازید متوجه می شوید که در عملیات های سخت و عملیات
 
هایی که گره خورده بود و باز نمی شد تنها چیزی که می توانست این گره را باز کند نام حضرت زهرا (ص) بود. بزرگترین عملیات، عملیات بدر، رمزش "یا فاطمة الزهرا" بود، همینطور والفجر 8 و کربلای 5.

رزمنده ها با موانع جنگ می کردند. به تعبیر مقام معظّم رهبری: " اشتباه محرز است که فکر کنیم

نیروی انسانی در مقابل نیروی انسانی می جنگید..." نه اینطور نبود... نیروی انسانی در مقابل امکانات و تجهیزات دنیا می جنگید. ما با 64 کشور جهان به طور مستقیم و غیر مستقیم  میجنگیدیم
و اگر بگوییم جنگ جهانی سوم گزاف حرف نزده ایم
 
.

در شلمچه آدم هایی زمینی آمدند که آسمانی بودند اما دست یافتنی...

خیلی ها شعار می دهند که آنها دست نیافتنی هستند، نه، من می گویم دست یافتنی اند، اما رسیدن به آنها زمینه می خواهد، تلاش می خواهد. اگرچه زمینه ایجاد کردن و راه رفتن در آن سخت است. برای آنان هم سخت بود اما خیلی ها برای اولین بار آمدند و ره صد ساله را یک شبه رفتند...

در عملیات های آخر کربلای 5، همه ی رزمنده ها سعی داشتند از دوستانی که کنارشان بودند خاطره، یادگاری یا دست نوشته ای داشته باشند. بچه ها دنبال هم می رفتند تا یادگاری از هم بگیرند و به هم التماس دعا می گفتند: "اینی که دارید می بینید دیگه داره نوربالا می زنه، این دیگه از این عملیات برنمی گرده" یکی می گفت: " فلانی نگاهی می کنی؟ شهید عباس قریب دیگه بر نمی گرده... " بهش می گفتند: چرا قریبی؟ می گفت: "من غریبم... من غریبم..." می گفتند: چرا غریبی؟ می گفت: "چون من سیّدم و از مادرم دورم... باید به مادرم نزدیک بشم..." از هم یادگاری می گرفتند و سعی می کردند با هم صحبتی داشته باشند یا دست نویسی با هم داشته باشند

و اما در نبرد شلمچه... در یک محوطه ی بسیار کوچک به نام سه راه شهادت بیش از 1244 گلوله
 "کاتیوشا" در عرض یک دقیقه بر سرشان می ریخت (مثل طبلی که با چوب مدام روی آن بزنید) ، به "کاتیوشا" چلچله می گفتند، چون چهل گلوله در یک دستگاه بود.

با کدام عقل؟ چه اتفاقی باید بیفتد؟ چه موقعیتی باید پیش بیاد تا انسان بتواند این موانع را طی کند؟... این چیزی نبود غیر از اینکه باید روح ساخته می شد، باید روحشان را بلند می کردند، باید آن را از دل جدا می کردند... از اینجا گذشتن روح بلند می خواست. و در کربلای 5 اتفاق هایی افتاد که نسل های بعدی هنوز از آنها خبر ندارند. به تعبیر مقام معظّم رهبری: " هنوز حرف های دفاع مقدس جاذبه دارد. متاسفانه بعضی از ما بد بیان می کنیم و بعد می گوییم مخاطب ندارد، در صورتیکه اینطور نیست." باید از جنس جنگ شد، باید نگاهمان را تغییر بدهیم!... باید بصیرتمان را بالا ببریم! راه بالا بردن بصیرت همینجاست، حرف زدن با شهداست... باید با شهدا حرف بزنیم!

" خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنكه آنان خود، حال خویش را دگرگون سازند "


مسیر را با کمک شهدا می شود پیدا کرد. ستارگانی هستند که در آسمان هنوز دارند می درخشند و می شود ازشان استفاده کرد. در کربلای 5 عده ای با برادران، عده ای با پسران  یا با پدرانشان آمده بودند.

باید دلمان را به شهدا گره بزنیم    
دلم می‌خواست که پرچمدار باشم/ بلال لشکر عمار باشم
دلم می‌خواست آن شب در شلمچه/ شهید کربلای یار باشم
 
                       

یکشنبه 19 دی 1389 - 1:43:17 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شب آرزوها لیله الرغائب


داستان دستان بهشتی


داستان زندگی دختر فراری


گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی


تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!


ناامید شدن آسان است ولی...


فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد


به نام عشق


خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم


بیایدی مثل گلها


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

731042 بازدید

226 بازدید امروز

307 بازدید دیروز

951 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements