رفتيم سوي بهشت

رفتيم سوي بهشت....

فاصله گرفتيم از هرچي كه تو بهشت جايي نداشت....!

نزديك شديم به همه ي اون چيزيايي كه فقط ميشه اونجا بهش رسيد!

دلها با هم همـصدا و سينه ها تنگ از دغدغه ها...!

زمزمه ي قدم هاي شهدا رو با تمام وجودمون حس كرديم....

براشون نوشتيم.....

خونديم.....

عهد بستيم!

دستمون به كدوم درخت سيب! رسيد و برگشتيم بلاد گناهان و شلوغي ها نميدونم....

ولي برگشتيم! چقد سخت بود....

بوي بهشت به مشامت برسه و تو بهشت باشي و برگردي! خيلي حرفه!!!

۵روز تو هوايي نفس بكشي كه عطر دعاهاي شهدا هنوز اونجاست خيلي درده!!!

برگردي ..........

برگشتي..........!

انگار تو تنگناي واژه ها حرفهام دارن خفه ميشن!!!!

چقدر جا كمه براي حرف زدن! براي شنيدن تمام كلمات دلت فقط موج هاي اروند رو لازم داري...

با اومدن هركدومشون صداي لبّــــيك شهدا رو ميشنوي......

لبّيكهايي كه گفتند و بهشتي شدند و كربلايي!!! و حالا دارن با صبوری

 به حرفهاي تو گوش ميدن.....

براي شنيدن كلمات دلت به رمل هاي فكـــــه محتاجي....

به تاريكي و سكوت شب دوكوهه.....

به آرامش محـــض حسينيه ي تخريب چي ها.....!

به نگاه نافذ شهدا!

خلاصه واسه شنيدن حرفهاي ناگفته ت كربلاي جنوب همدرد خوبيه.....

كاش بطلبن.....

كاش امسال هم.....

هرچند كه وقتي قدمهات به خاك طلائيه برسه تازه ميفهمي كه

چقـــــــدر شرمنده ي شهدا هستي.....

اللهم اجعل عواقب امورنا خيـــــرا

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية والنَـــــصر

يامَهدي(عج)ادركني ...