روزی در بمبئی یک نفر هندو(بت پرست)ملک خود را در دفتر رسمی می فروشد و تمام پول آن را از مشتری گرفته و از دفتر خانه بیرون میآید . دو نفر شیاد که منتسب به مذهب شیعه(نما) بودند و در کمین او بودند که پولش را بدزدند . هندو میفهمد و به سرعت خودش را به خانه میرساند و فورا از درختی که وسط خانه بود بالا میرود و پنهان میشود . آن دو نفر شیاد وارد خانه شده و هر چه میگردند او را پیدا نمیکنند و به طرف زنش میروند و او را شکنجه وآزار میدهند تا مجبور میشود و میگوید : به حق امام حسین علیه السلام خوتان قسم بخورید که او را اذیت نکنید تا بگویم.
آن دو نفر بی حیا به حق آن بزرگوار قسم یاد میکنند که کاری به او نداریم زن به درخت اشاره میکند پس آنها از درخت بالا میروند و پولها را برمیدارند و از ترس تعقیب و رسوائی سرش را میبرند.
زن بیچاره وار سر به آسمان میکند و میگوید ای حسین علیه السلام شیعه ها من به اطمینان قسم شما شوهرم را نشان دادم .
ناگاه آقایی ظاهر میشود و با انگشت مبارک اشاره به گردن آن دو نفر میکند و سر از بدن آن دو نفر جدا میکند و بعد سر هندو را به بدنش متصل میفرماید و انگاه از نظر غائب میگردد.
مقامات دولتی خبر میشوند و پس از تحقیق به اعجاز حسینی علیه السلام یقین میکنند و از طرف حکومت چون ماه محرم بود اطعام مفصلی میشود و قطار رایگان برای عبور عزاداران میگذارند و ان هندو و جمعی از بستگانش مسلمان و شیعه میشوند.
التماس دعا
در هر دو جهان فرصت گشتن چو بیابم
گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی
تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!
فاسقي که در شب عروسي اش عاقبت به خير شد
خداحافظ همگی دوستانو بزرگوارن خوبم
728306 بازدید
3 بازدید امروز
253 بازدید دیروز
1021 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian